سلام زینب هستم 😊

😍از اینکه به وبلاگم اومدین خیلی خوشحالم امیدوارم مطلب هایی که میذارم رو دوست داشته باشین😍

سلام زینب هستم 😊

😍از اینکه به وبلاگم اومدین خیلی خوشحالم امیدوارم مطلب هایی که میذارم رو دوست داشته باشین😍

سلام زینب هستم 😊


Dream what you want to dream
Go where you want to go
Be what you want to be
Because you have only one life
And one chance to do all the things
You want to do

هر چه میخواهی آرزو کن
هر جایی که میخواهی برو
هر آنچه که میخواهی باش
چون فقط یک بار زندگی می کنی
و فقط یک شانس داری
برای انجام آنچه میخواهی

🤗🤗🤗

بایگانی
نویسندگان



احترام به دیگران، علی الخصوص به بزرگان است.در واقع یکی از مهارت‌های ارتباطی که در گذشته قدر و قیمتی داشت و همه برای آن سر و دست می‌شکانند، احترام به یکدیگر بود.حال آنکه در جامعه امروز بی‌توجهی به این امر در رفتار‌ها دیده می‌شود و تنها با کمک و راهنمایی والدین، رفتار فرزندان در جامعه بهبود می‌یابد.


 


تحمل نظرات و افکار دیگران


 


تضاد در بین افراد و گروه‌ها یکی از عوامل مهم تغییرات اجتماعی گروهی و فردی محسوب می‌شود و یک امر لازم به شمار می‌آید. زیرا نمی‌توان گفت همه افراد یک جامعه یکسان و هماهنگ هستند و یک خط فکری را دنبال می‌کنند و عقاید مشترکی دارند. وجود چندگانگی و تضاد فکری بین افراد یک جامعه یک امر طبیعی است


هر چه افراد در خانواده و جامعه با سرکوفت، استبداد رأی، پرخاشگری، نگرش تک بعدی پرورش یابند در تحمل آرا، افکار و عقاید دیگران در سطح خانواده و جامعه با مشکلات بیشتری روبه‌رو هستند. هنگامی که فردی تک بعدی و متعصبانه می‌نگرد و حرف خود را مبنا قرار می‌دهد و دیگران را سرکوب می‌کند او توانایی پذیرش عقاید مخالف را ندارد و این موضوع مربوط به شخصیت پرورش یافته وی می‌شود.


والدین وظیفه دارند به فرزندان خود آزادمنشی و آزاد اندیشی را بیاموزند و به آنها تحمل آرای مخالف را آموزش دهند و به اظهار نظرها، عقاید و افکار کودکان و جوانان احترام بگذارند و اگر با عقاید آنها مخالف هستند مسئله را استدلال کنند. بنابراین به طبقه اجتماعی افراد بستگی دارد.


در برخی طبقات اجتماعی تحکم، اجبار و زور حاکم است و برخی دیگر با استدلال با کودکان خود رفتار می‌کنند در نتیجه طبقه اجتماعی، اطرافیان، تحصیلات والدین و... در اینکه افراد آرای مخالف را پذیرا باشند و با استدلال بپذیرند به سوابق شخصیتی فرد برمی‌گردد.


 


عوامل تحمل نکردن نظرات دیگران


 


ارتقای نفس ـ اتفاق بدی افتاده است و این فرد نیاز به ارتقای نفس دارد. و بااینکه می‌داند مردم با او مخالفند، همین که می‌داند می‌تواند به طریقی از شر نظرات مخالف خلاص شود، اعتمادبه‌نفسش را بالا می‌برد.


خودخواهی ـ تنها نظری که مهم است نظر خود آنهاست، چه درست و چه غلط، چه با پشتوانه علمی چه بدون آن. و هر کسی که سعی کند نظری مخالف با آنها بیان کند، خیلی سریع به او نشان خواهد داد که مرکز جهان کیست!


عقده خودبزرگ‌بینی ـ هر کسی که با نظرات آنها مخالفت می‌کند، چیزی جز یک احمق نیست و ارزش اینکه نظرش را در صفحه‌شان نگه دارند ندارد. اما ممکن است تصور کنید این باعث می‌شود باهوش‌تر به نظر برسند ازاینرو شاید در واقعیت احساس می‌کنند پایین‌تر و کمتر هستند.


نداشتن دانش ـ ناگهان متوجه می‌شوند که درمورد موضوعی که ۲۰ پاراگراف درمورد آن نوشته‌اند اطلاعات کافی ندارند. نمی‌خواهند احمق به نظر برسند به همین دلیل نظراتی که اطلاعات آنها را زیر سوال ببرد را پاک می‌کنند. البته این کار هم باز از آنها یک احمق می‌سازد چون نشان می‌دهد نمی‌خواهند چیز جدیدی یاد بگیرند.


ارتقای نفس ـ اتفاق بدی افتاده است و این فرد نیاز به ارتقای نفس دارد. و بااینکه می‌داند مردم با او مخالفند، همین که می‌داند می‌تواند به طریقی از شر نظرات مخالف خلاص شود، اعتمادبه‌نفسش را بالا می‌برد.


خودخواهی ـ تنها نظری که مهم است نظر خود آنهاست، چه درست و چه غلط، چه با پشتوانه علمی چه بدون آن. و هر کسی که سعی کند نظری مخالف با آنها بیان کند، خیلی سریع به او نشان خواهد داد که مرکز جهان کیست!


 


فواید احترام به افکار دیگران


 


 اساسا تفاوت در افکار به معنای تضاد در افکار نیست؛ بدین معنا که وقتی افکار شما مغایر با افکار دیگران است، به معنای تضاد داشتن یا برخلاف هم بودن آن افکار نیست، بلکه تفاوت ها می‌توانند به منزله قطعات متفاوت یک پازل، تکمیل‌کننده یک تصویر کامل از موضوع باشند، اگر هوشمندانه کنار یکدیگر چیده شوند.


    احترام به افکار دیگران به معنای پذیرش، تصدیق و تایید افکار آنان یا همنوایی و همرایی با آنان نیست.


    احترام به افکار دیگران مساوی با بی‌احترامی به دیدگاه و افکار خود محسوب نمی‌شود. اگر شما به افکار دیگران احترام بگذارید،  به این معنا نیست که برای افکار خود ارزش قائل نیستید.


    با احترام به افکار دیگران، زمینه مورد احترام  قرار دادن افکار خود توسط دیگران را فراهم می‌کنید


 


قرآن و رعایت آداب و رسوم


 


خداوند انسان را اشرف مخلوقات قرار داده و فرموده : ما فرزندان آدم را گرامی داشتیم. آنان را در خشکی دریا به حرکت درآوردیم و از مواد پاکیزه برای آنان روزی مقرر ساختیم و نسبت به بسیاری از موجوداتی که آفریدیم برتری دادیم...در این آیه مبارکه ،مقصد از بنی آدم انسان است صرفنظر از اینکه مرد باشد یا زن، کوچک باشد یا بزرگ، جوان باشد یا کهنسال ، بیمارباشد یا تندرست ، دارا باشد یا نادارو به همین ترتیب هیچ تفاوتی از لحاظ قومیت ،نژاد ، لسان ، رنگ ، محل زیست ، عقاید دینی ، مذهبی و ایدیولوژیکی ندارند.


 انسان از بدو پیدایش دارای حقوق بشری و کرامت انسانی بوده که آن هم برای هر شخص ذاتی می باشد و به مجرد انسان بودن از مزایای آن بهره مند می شود.


قرآن تاکید می کند که می بایست مراعات آداب و رسوم هر قومی را کرد. به این معنا که نوع و شیوه احترام در نزد انسان ها با قومیت ها و ملیت ها و فرهنگ های مختلف در زمان ها و مکان های گوناگون متفاوت است. خداوند درباره سلام در سوره نسا می فرماید اگر به شما سلام و تحیت فرستادند شما بهتر از ایشان عمل کنید و یا دست کم همانند آنان به ایشان احترام گذارید. در برخی روایات امده است که در پیش از اسلام ، سلام به معنی گفتان زنده باد بوده است و پس از آن از جمله سلام علیکم استفاده می شده است.(تفسیر کبیر فخر رازی) هم چنین گفته شده است که در دوره یوسف (ع) احترام و سلام کردن به نماز گذاردن بود چنان که همین عمل در میان ساسانیان و پیش از ایشان وجود داشته است و از این رو در سوره یوسف آمده که با سجده به او احترام گذاشته و سلام دادند که منظور از آن احترام بوده نه بندگی.


قرآن کریم به تمام جنبه های انسان پرداخته ، از طرفی براساس واقعیت های مربوط به انسان به حدی از او تمجید کرده که او را از تمام موجودات زمینی و آسمانی برتر دانسته و حتی مقام او را از فرشتگان هم رفیع تر دانسته و از سوی دیگر در مواردی بعضی از آنها را از


حیوانات هم پست تر دانسته و به نکوهش پرداخته است.


در واقع انسان کمالات تمامی مراتب و عوالم ، از ماده و گیاه و حیوان تا عالم عقول و ملایکه و


ماورای تجرد را داراست.


این که خداوند از روح خود در انسان می دمد، نشانگر شرافت و قداست این مخلوق الهی است و به عبارت دیگر همین روح دمیده شده در آدم او را سزاوار و شایسته تقدیس و تکریم فرشتگان ساخته است.


•از دید قرآن دو نوع کرامت انسانی داریم: کرامت تکوینی و کرامت اکتسابی


•مراد از کرامت تکوینی یا ذاتی این است که خداوند انسان را به گونه ای خلق کرده که در مقایسه با سایر موجودات دارای مزایای بیشتری است. در واقع این نوع کرامت ناشی از توجه ویژه خداوند به انسان است و تمام انسان ها از این مقام برخوردارند، یعنی انسان چه بخواهد و چه نخواهد از این کرامت تکوینی برخورداراست. قرآن انسان را شایسته کرامت و فضیلت برتر از این مقدار نیز می داند و آن را در سایه مبارزه پیوسته با نفس اماره و و شیطان وسوسه گر می داند.


•کرامت اکتسابی نیز دست یابی انسان به کمالات و ویژگی هایی است که با اختیار و اراده انسان حاصل می شود. برخلاف کرامت تکوینی که در وجود انسان ها نهفته بود، در این جا تلاش و سعی انسان به منزله پلی برای رسیدن به درجات بالاتر ایفای نقش می کند.


•کرامت تکوینی کمال انسان به حساب می آید و ارزش اخلاقی ندارد ولی کرامت اکتسابی جزو کمالات انسانی محسوب می شود و ارزش اخلاقی هم دارد.کرامت تکوینی مقدمه ای برای رسیدن به کرامت اکتسابی است


 


می دانیم که سرتاسر اعلامیه حقوق بشر به کرامت انسانی اشاره دارد ولی برای نخستین بار احترام حقوق بشر را عملا در الگوی رفتاری و مانیفست علی (ع) می توان دید و احترام به کرامت فطری همه اعضای خانواده بشری و حقوق برابر و سلب ناپذیر آنان نه تنها اساس آزادی ، عدالت و صلح می باشد بلکه دستمایه آموزه های دینی هم هست.


از علی می توان آموخت که رعایت حرمت و حقوق خوارج نیز که سرسخت ترین دشمنان امام محسوب می شدند و از تحقیر و دشنام های رکیک علیه او دریغ نمی ورزیدند محترم است.در مانیفست علی حتی نسبت به دشمنان شناخته شده وی هم مادامی که با شمشیر برهنه علیه دولت عدالت نشوریده اند و به جنگ روی نیاورده اند باید مدارا کرده و حقوق آنان را نیز همچون سایر مستمری بگیران حکومت تامین نمود.


در واقع امام به عنوان ولی مسلمین ترجمان مهربانی و اغماض حاکمان با مخالفان سیاسی خود بوده و در برخورد با دشمنان قسم خورده اش نظیر مروان بن حکم و سعید بن عاص که از رهبران اصلی جنگ جمل و مخالفان سرسخت وی محسوب می شدند و نیز عبدالله بن زبیر که در ملاعام بدترین ناسزاها را به امام می گفت ، طریق ملاطفت و گذشت را داشت و حتی حقوق آنها را از بیت المال می پرداخت و آزدی شان را مطلقا محدود نمی ساخت و حتی پس از آن که علیه وی قیام کرده و در اثر شکست پا به فرار گذاشتند به هیچ وجه اجازه تعقیت آنها را نداد.آنگاه به اوج تساهل و تسامح و احترام به حقوق بشر و عطوفت و رافت انسانی در اسلام و مرام علی (ع)پی می بریم.


وانگهی زیباترین و عاطفی ترین جلوه های حکومت دینی در تاریخ را در واکنش علی نسبت به ربوده شدن خلخال از پای یک زن یهودی مشاهده می کنیم تا آنجا که وی را به گریستن وادارمی کند و مردن هر مسلمانی به خاطر شنیدن این خبر را غیرقابل ملامت و سرزنش می داند.


از رفتار علی می آموزیم که حتی جانشین بلافصل محمد (ص)را هم یک یهودی می تواند در اوج قدرتش به شنیع ترین نسبت ها متهم کرده و به محکمه ای فرابخواند و محکوم کند که قاضی آن منصوب خود او بوده است.


چکیده مترقی ترین و متعالی ترین بیانیه حقوق بشر را در مانیفست امام علی به مالک اشتر می خوانیم آنجا که خطاب به او نوشته است :


با همه مردم با رحمت و محبت رفتار کن و برای آنان حیوان درنده مباش که بهره های آنها را غنیمت می شمارد، زیرا آنان دو گروهند یا برادر دینی تو هستند یا انسانی مثل تو.


همزمان با غروب عدالت ، مانیفست علی (ع)نیز در روزهای پایان عمرش تکمیل شد و در برخورد با ابن ملجم اوج انسانیت را به نمایش گذاشت تا شناخت بهتر او، انسانیت و کرامت انسانی نیز شناخته شود و شیعیانش به واسطه این الگوی بشری به او ببالند و به داشتن چنین پیشوایی افتخار کنند.


در اسلام انسان نه دشمن خدا و نه رقیب اوست. اسلام می خواهد که انسان خلیفه خدا باشد.می خواهد آحاد بشریت به چنان رشد عقلی و اخلاقی برسند که هیچ خونی بر زمین ریخته نشود، هیچ حقی پایمال نگردد ،هیچ انسان گرسنه و بی پناه و تحقیر شده ای نباشد و نفسانیت چنان مقهور اراده انسان باشد که فرشتگان الهی در برابر او سجده کنند.انسان را دارای کرامت ،قدرت انتخاب،مسلط به خویش و بر جهان، عاقل ،مسوولیت پذیر و ارزش گرا می خواهد. به انسان خوشبین است و همه بشریت را دارای فطرت پاک و اصالتا خیرخواه می داند و همه تکالیف دینی که نازل کرده برای حراست از فطرت،عقل و کرامت انسانهاست.


اسلام به تقسیم کار و تخصصی شدن امور و عقلانیت ابزاری معتقد است و کسانی را که بدون تخصص و کارشناسی وارد مدیریت های صنعتی،کشاورزی و دولتی می شوند حتی اگر اخلاقا افراد خوبی باشند خاثن به جامعه اسلامی می داند.عقل ابزاری بسیار مهم است زیرا در سرنوشت و حقوق و فقر و رفاه و استقلال و رشد ملی جوامع بشری تاثیر می گذارد اما اسلام عقل ابزاری را در ادامه عقل توحیدی و عقل اخلاقی یعنی در چارچوب توحید ،عدالت و اخلاق به رسمیت می شناسد و نه مستقل از آنها و در تعارض با آنها.


اسلام حق الله را در نقطه مقابل حق الناس نمی داند بلکه حق الناس را فرزند و نتیجه حق الله و این دو را غیر قابل تفکیک می بیند.بشر به صرف بشر بودن ،حقوقی فطری و الهی دارد و حقوق بشر و تکالیف او را خداوند مقرر کرده است و در مورد حقوق و وظایف جزیی و متغیر که در شرایط تاریخی تابع تحولات است باید با عقل، اجتهاد و نواندیشی کرد


حقوق بشر امری خدایی است .عدالت مستقل از دین و به قضاوت عقل خوب و ارزشمند است اما مصادیق عدالت ، در تلاش هماهنگ عقل و وحی کشف می شود. حقوق بشر قابل سلب از او نیست و نه با قرارداد می آید و نه با قرارداد می رود.در عین حال بشر صرفا با حقوق خود به کمال نمی رسد بلکه باید به تکالیف خود در برابر خدا و مردم عمل کند و اگر به تامین حقوق خود آن هم حقوق مادی اکتفا کند و نسبت به تکالیف خود و نیز حقوق معنوی بی اعتنا بماند تفاوتی با حیوانات نداد بلکه از حیوانات نیز پست تر.زیرا حیوانات نیز حقوق دارند اما تکلیف ندارند.


پیامبر اکرم(ص)در دفاع از محبت ،صلح ،اخلاق ، توحید و عدالت به جنگ صاحبان زر و زور و تزویر آمدند و تن به جهاد دادند .اخلاق نیز در اسلام در مسیر رشد انسان معنی می دهد و ریاضت های غلط از قبیل صدمه زدن به خود یا دیگران ،خودکشی یا قتل دیگران ، ظلم پذیری و تحقیر شدن، تعطیل فکر و تلاش و وظایف اجتماعی، تحریم هر گونه لذت زندگی و لبخند ، ریاضت های اسلامی نیستند.


انسان را به نام دین نباید تحقیر کرد. پیامبر اسلام(ص)حرمت یک انسان را از حرمت کعبه بالاتر دانسته و اهانت و خشونت علیه انسان ها را در حد شرک ،خطرناک خوانده است.حتی شکنجه حیوانات را باعث جهنم  می دانست .قرآن کریم قتل یک انسان را با قتل همه بشریت مساوی و گناه کبیره می داندو سیر کردن گرسنگان ، کمک به انسان ها ، احسان به همسایگان، محبت به زنان و کودکان، کمک به اسیران، حمایت از بیماران و ازپاافتادگان ، آموزش علم به جاهلان و هدایت گمراهان را بالاترین عبادات اسلامی می داند.


vحقوق اساسی و بنیادین انسان ، محصول ضرورت ها و مقتضیات خاص اجتماعی و شرایط زمانی و مکانی نیست. چرا که این گونه حقوق همچون حق تعیین سرنوشت، حق حیات ، حق معیشت و زندگی سالم ، حق آزادی اندیشه و بیان و حق امنیت فردی و اجتماعی قبل از هر چیز حق هایی فطری هستند و لذا فی نفسه ثابت ، غیر قابل سلب و ذاتی می باشند و انسان ها به خاطر انسان بودنشان و به دلیل کرامت انسانی باید از آنها برخوردار باشند . این گونه حق ها ریشه در قانون گذاری یا اراده حکومت ندارند بلکه ریشه در فطرت داشته و از بدیهیات عقل عملی به شمار می


آیند و دیدگاه شریعت نسبت به آنها ارشادی است.


vپیامبر اکرم(ص) و امیرالمومنین اخوت در دین یعنی عقیده را در عرض و مساوی با انسانیت و همنوع بودن دانسته و هیچ ترجیحی از نظر حقوق برای صرف عقیده قایل نشده اند و نمی توان صرف داشتن عقیده خاص را گرچه بر حق باشد دلیل بر امتیاز دهی در اعصای حقوق اجتماعی و شهروندی دانست.


vبا ارزشترین شما نزد خداوند باتقواترین شماست ولی این کرامت موجب تفاوتی در حقوق اجتماعی نمی شود و همه انسان ها صرف نظر از درجه ایمان و تقوای آنها از این گونه حقوق بهره مند هستند.


 


vاز آنجا که عقل و تفکر جوهره اصلی انسان است. آزادی اندیشه و بیان از حقوق مسلم همه انسان هاست و همه حق دارند حاصل تفکر و اندیشه خود را بیان نمایند ولی حق توهین به مقدسات وعقاید و اندیشه دیگران را ندارند.


vحق مبارزه با محرومیت منشا حق کمال یابی و عدالت خواهی است که بالفطره در نهاد انسان ها وجود دارد.


vخداوند تاآنجا به آزادی انسان ها احترام می گذارد که می فرماید:لا اکراه فی الدین یعنی حرمت انسان ها را در پذیرش دین نیز نگه می دارد و حق انتخاب انسان ها را به رسمیت می شناسد.


vاسلام دربردارنده مدون ترین رژیم حقوقی بشری است زیرا تا به آنجا حرمت انسان را نگه داشته است که حتی حرمت فردی را که جرمی نیز مرتکب شده است نیز نگه می دارد و فقط او را محاکمه می کند.زیرا قصاص و محاکمه نه از روی انتقام کشی که با هدف تربیت جامعه است.


 


 


نتیجه گیری


 


شاید می توان گفت هنری که امروز مانند دیروز‌ها نیست و به دست فراموشی سپرده شده است، احترام به دیگران، علی الخصوص به بزرگان است. در واقع یکی از مهارت‌های ارتباطی که در گذشته قدر و قیمتی داشت و همه برای آن سر و دست می‌شکانند، احترام به یکدیگر بود.


حال آنکه در جامعه امروز بی‌توجهی به این امر در رفتار‌ها دیده می‌شود و تنها با کمک و راهنمایی والدین، رفتار فرزندان در جامعه بهبود می‌یابد. در واقع با توجه به اینکه ابزارهای ارتباطی زیادی فرزندان را احاطه کرده است اما هیچ یک از آن‌ها نمی‌توانند مانند والدین، مقوله احترام گذاشتن و اجتناب از رفتارهای غیراخلاقی را آموزش دهند.

😊😊


 

  • زینب کریم زاده

نظرات  (۶)

عااااااالی بود موفق باشی
عالی دوست گلم❤❤
  • زینب کریم زاده
  • ممنونم بابت نظرات خوبی ک دادین .
    دوستون دارم😍😍
    عالی بود👏
  • مرضیه زمانیان
  • سلام
    آفرین به شما
    موفق باشی
    بسیار عالی بود 👌👌👌

    ارسال نظر

    ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
    شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
    <b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
    تجدید کد امنیتی