احترام به دیگران، علی الخصوص به بزرگان است.در واقع یکی از مهارتهای ارتباطی که در گذشته قدر و قیمتی داشت و همه برای آن سر و دست میشکانند، احترام به یکدیگر بود.حال آنکه در جامعه امروز بیتوجهی به این امر در رفتارها دیده میشود و تنها با کمک و راهنمایی والدین، رفتار فرزندان در جامعه بهبود مییابد.
تحمل نظرات و افکار دیگران
تضاد در بین افراد و گروهها یکی از عوامل مهم تغییرات اجتماعی گروهی و فردی محسوب میشود و یک امر لازم به شمار میآید. زیرا نمیتوان گفت همه افراد یک جامعه یکسان و هماهنگ هستند و یک خط فکری را دنبال میکنند و عقاید مشترکی دارند. وجود چندگانگی و تضاد فکری بین افراد یک جامعه یک امر طبیعی است
هر چه افراد در خانواده و جامعه با سرکوفت، استبداد رأی، پرخاشگری، نگرش تک بعدی پرورش یابند در تحمل آرا، افکار و عقاید دیگران در سطح خانواده و جامعه با مشکلات بیشتری روبهرو هستند. هنگامی که فردی تک بعدی و متعصبانه مینگرد و حرف خود را مبنا قرار میدهد و دیگران را سرکوب میکند او توانایی پذیرش عقاید مخالف را ندارد و این موضوع مربوط به شخصیت پرورش یافته وی میشود.
والدین وظیفه دارند به فرزندان خود آزادمنشی و آزاد اندیشی را بیاموزند و به آنها تحمل آرای مخالف را آموزش دهند و به اظهار نظرها، عقاید و افکار کودکان و جوانان احترام بگذارند و اگر با عقاید آنها مخالف هستند مسئله را استدلال کنند. بنابراین به طبقه اجتماعی افراد بستگی دارد.
در برخی طبقات اجتماعی تحکم، اجبار و زور حاکم است و برخی دیگر با استدلال با کودکان خود رفتار میکنند در نتیجه طبقه اجتماعی، اطرافیان، تحصیلات والدین و... در اینکه افراد آرای مخالف را پذیرا باشند و با استدلال بپذیرند به سوابق شخصیتی فرد برمیگردد.
عوامل تحمل نکردن نظرات دیگران
ارتقای نفس ـ اتفاق بدی افتاده است و این فرد نیاز به ارتقای نفس دارد. و بااینکه میداند مردم با او مخالفند، همین که میداند میتواند به طریقی از شر نظرات مخالف خلاص شود، اعتمادبهنفسش را بالا میبرد.
خودخواهی ـ تنها نظری که مهم است نظر خود آنهاست، چه درست و چه غلط، چه با پشتوانه علمی چه بدون آن. و هر کسی که سعی کند نظری مخالف با آنها بیان کند، خیلی سریع به او نشان خواهد داد که مرکز جهان کیست!
عقده خودبزرگبینی ـ هر کسی که با نظرات آنها مخالفت میکند، چیزی جز یک احمق نیست و ارزش اینکه نظرش را در صفحهشان نگه دارند ندارد. اما ممکن است تصور کنید این باعث میشود باهوشتر به نظر برسند ازاینرو شاید در واقعیت احساس میکنند پایینتر و کمتر هستند.
نداشتن دانش ـ ناگهان متوجه میشوند که درمورد موضوعی که ۲۰ پاراگراف درمورد آن نوشتهاند اطلاعات کافی ندارند. نمیخواهند احمق به نظر برسند به همین دلیل نظراتی که اطلاعات آنها را زیر سوال ببرد را پاک میکنند. البته این کار هم باز از آنها یک احمق میسازد چون نشان میدهد نمیخواهند چیز جدیدی یاد بگیرند.
ارتقای نفس ـ اتفاق بدی افتاده است و این فرد نیاز به ارتقای نفس دارد. و بااینکه میداند مردم با او مخالفند، همین که میداند میتواند به طریقی از شر نظرات مخالف خلاص شود، اعتمادبهنفسش را بالا میبرد.
خودخواهی ـ تنها نظری که مهم است نظر خود آنهاست، چه درست و چه غلط، چه با پشتوانه علمی چه بدون آن. و هر کسی که سعی کند نظری مخالف با آنها بیان کند، خیلی سریع به او نشان خواهد داد که مرکز جهان کیست!
فواید احترام به افکار دیگران
اساسا تفاوت در افکار به معنای تضاد در افکار نیست؛ بدین معنا که وقتی افکار شما مغایر با افکار دیگران است، به معنای تضاد داشتن یا برخلاف هم بودن آن افکار نیست، بلکه تفاوت ها میتوانند به منزله قطعات متفاوت یک پازل، تکمیلکننده یک تصویر کامل از موضوع باشند، اگر هوشمندانه کنار یکدیگر چیده شوند.
احترام به افکار دیگران به معنای پذیرش، تصدیق و تایید افکار آنان یا همنوایی و همرایی با آنان نیست.
احترام به افکار دیگران مساوی با بیاحترامی به دیدگاه و افکار خود محسوب نمیشود. اگر شما به افکار دیگران احترام بگذارید، به این معنا نیست که برای افکار خود ارزش قائل نیستید.
با احترام به افکار دیگران، زمینه مورد احترام قرار دادن افکار خود توسط دیگران را فراهم میکنید